کارآفرینان به چه نوع هوش هایی نیاز دارند
به نظر می رسد که کارآفرینان از مردم عادی جامعه متفاوت هستند. همه ما کارآفرینان موفقی را می شناسیم که تحصیل را رها کرده اند. در مقابل هم چه بسیار افراد باهوشی که با وجود داشتن ضریب هوشی بالا ، نمی توانند یک کسب و کار را حتی مدیریت کنند. به نظر می رسد همه کارآفرینان موفق بغیر از آنچه عموم جامعه به آن هوش می گویند، چند هوش خوب دیگر دارند. نظریه هوش چندگانه (multiple intelligences) در سال 1983 توسط دکتر هوارد گاردنر در دانشگاه هاروارد توسعه یافت. در این نظریه دکتر گاردنر پیشنهاد میکند که مفهوم سنتی هوش، که ضریب هوشی (IQ) نامیده میشود، بسیار محدود است. نظریه او در مقابل برای حداقل هشت هوش مختلف که طیف وسیعی از پتانسیل های انسانی را پوشش می دهد، پذیرفته شده است. این مقاله نگاهی کوتاه دارد به وضعیت انواع هوش های کارآفرینان از دیدگاه نظریه هوش چندگانه گاردنر. این هوش ها عبارت اند از:
- هوش زبانی (“کلمه هوشمند”)
هوش زبانی توانایی تفکر در کلمات و استفاده از زبان برای بیان معانی پیچیده است.
هوش زبانی مشترک ترین شایستگی انسانی است که در شاعران و داستان نویسان مشهودتر است.
این هوش در میان کارآفرینانی که طرح های تجاری خوب می نویسند و سرمایه گذاران را متقاعد می کنند مشهود است. - هوش بین فردی (“افراد باهوش”)
هوش بین فردی توانایی درک و تعامل موثر با دیگران است.
این شامل ارتباطات موثر کلامی و غیرکلامی، حساسیت به خلق و خوی و توانایی درک دیدگاه های متعدد است.
کارآفرینان به ویژه به هوش بین فردی نیاز دارند. - هوش درون فردی (“خود هوشمند”)
هوش درون فردی ظرفیت درک خود و استفاده از چنین دانشی در برنامه ریزی و استراتژی است.
هوش درون فردی نه تنها شامل قدردانی از خود، بلکه از وضعیت انسانی نیز می شود.
این هوش در روانشناسان، رهبران معنوی و رهبران تجاری مشهود است. - هوش حرکتی بدنی (“بدن هوشمند “)
هوش جنبشی بدن، ظرفیت دستکاری اشیا و استفاده از انواع مهارت های فیزیکی است.
این هوش همچنین شامل حس زمانبندی و تکمیل مهارتها از طریق اتحاد ذهن و بدن است.
مخترعان و افرادی که محصولات مکانیکی ارائه می دهند به این هوش نیاز دارند. - هوش منطقی-ریاضی (“استدلال هوشمند”)
هوش منطقی-ریاضی توانایی محاسبه، کمیت و تفکر منطقی است.
این هوش معمولاً در ریاضیدانان، فناوران و برنامه نویسان رایانه به خوبی توسعه یافته است و معمولاً با IQ سنتی مرتبط است. - هوش طبیعت گرا (“طبیعت هوشمند”)
توانایی انسان در تمایز بین موجودات زنده و همچنین حساسیت به سایر ویژگی های جهان طبیعی را مشخص می کند.
به نظر می رسد که کارآفرینان خوب از این هوش برای ایجاد تمایز بین نیازهای مصرف کننده استفاده کرده و می توانند بازاری ترین محصولات را برای ارائه انتخاب می کنند. - هوش موسیقی (“گوش هوشمند”)
هوش موسیقایی توانایی تشخیص زیر و بم، ریتم، تام و لحن است.
این هوش ما را قادر میسازد تا مانند آهنگسازان، رهبران ارکستر، نوازندگان، خوانندهها و شنوندگان حساس ، علایق و نیازهای موسیقی را بشناسیم، خلق کنیم، بازتولید کنیم و در مورد آنها تأمل کنیم. - هوش فضایی (“تصویر هوشمند”)
هوش فضایی توانایی تفکر سه بعدی است.
ظرفیت های اصلی شامل تصویرسازی ذهنی، استدلال فضایی، مهارت های گرافیکی و هنری، و تخیل فعال است.
ملوانان، خلبانان، مجسمه سازان، نقاشان و معماران همگی هوش فضایی را نشان می دهند.
به راحتی می توان فهمید که این موضوع چقدر برای کارآفرینان مهم است.
رابرت ال شوارتز یک بار گفت: «کارآفرین اساساً یک تجسم کننده و یک واقعیت ساز است. او می تواند چیزی را تجسم کند، و وقتی آن را تجسم می کند، دقیقاً می بیند که چگونه آن را به وقوع بپیوندد.” این ترکیبی از هوش است که بسیاری از مردم ندارند. اگر آن را دارید، آن را به رخ بکشید و از موفقیت های خود لذت ببرید.